۱۳۹۵ آبان ۱۷, دوشنبه

زن بودن

زن بودن موجودیت مزخرفی‌ست. زن بودن یعنی نیمه جامد بودن. یعنی مفعول بودن. چرا این نقش را انتخاب کردم و با تمام تنفری که از کودکی نسبت به این نقش داشتم باز هم انتخابش کردم برمی‌گردد به اتفاقی شگرفت زیبا و روشن به نام عشق. دوست داشتن مردی تمام و کمال.
اما قصه اینجا آغاز می‌شود که آدمی خیال می‌کند می‌تواند از پس زندگی بربیاید. می‌تواند همه‌ی نشدنی‌ها را شکست بدهد و با دست‌های همیشه برنده‌اش -البته وی همیشه خودش را برنده می‌پنداشت- فاتح باشد. روزی کودکی به دنیا بیاورد و بهش بگوید توی این دنیا نشد نداریم عزیزم.
اما زندگی لجوج درست دختری به او می‌دهد که پای ثابت همه‌ی بی‌مهری‌ها و قهرها و بی‌توجهی‌ها به او می‌شود که می‌خواهد اگر نباشد دنیا هم نباشد. آی عشق پدرت بسوزد!
روزی که ناامید بودم و نفرت از نادیده انگاشته شدن ریشه‌ام را می‌خشکاند آنی را با دفتر نقاشی‌اش مشغول کردم می‌خواستم قوی باشم و گریه نکنم. با مدادرنگی‌های آناهیتا من هم گوشه‌ای به ترسیم دایره‌هایی که به مرکز تنگ خود می‌رسید و در اثنا دچار محورها و خطوط رقصان می‌شد، سرگرم می‌کردم. گریه می‌کردم  در هر چیزی تفسیر تا حالای خودم را می‌یافتم. و درست همان نگذاشت منتظر بازگشت جان دلم باشم. و رفتم. و خطاکار من بودم .. تو پژمرده بودی و من ریشه‌های خودم و تو را خشکانده بودم.
آن دوار روزی به دست مهمانم رسید. آنی با بی‌زبانی گفت مامان کشیده. و ادامه داد مامان گریه می‌کرد. و من با همه‌ی این‌ها بند بند وجودم از هم می‌پاشید. چرا باید اینگونه می‌بودم.
آه خدا زن بودن موجودیت مزخرفی‌ست.

۱۳۹۵ مرداد ۹, شنبه

خیلی سال پیش .. یکی از روزهایی که به طور کامل دیوانگی فتحم کرده بود و سرشار بودم از ترس و مهلکه؛ سوار تاکسی نشسته بودم و زل زده بودم به شهر و هیچ چیز را نگاه نمیکردم. دلش میخواست سوالی بپرسد که نمیدانست چطور. بالاخره سرش را به گوشم رساند و گفت یه شهر رو به هم ریختی با این نگات. چته؟
با اینکه جمله اش توانایی دگرگون کردنم به احسن الحال را داشت اما چیزی از سطح دیوانگی ام کم نکرد. دیگر نتوانستم جور دیگری به این شهر که به سادگی بهم میریخت نگاه کنم. گویا از توانایی بهم ریختن این شهر شلوغ لذت میبردم. از توانایی آشوبی که از دلم به نگاهم میریخت و این شهر را نگران میکرد.
دیگر شهری نگرانم نیست. نگاهی نگرانم هست؛ نگاه کودکی که تند تند می بوسدم و میگوید حرف آنی گوش کن،،