۱۳۹۶ فروردین ۱۹, شنبه

بسیار گریه کرده‌ام. تمام این هفته انگار غم افسونم کرده. مثل زهر از گلوی خوش‌آوازم پایین رفته و در قلبم خانه گرفته.
افتابم غروب کرده.. و ماه تنهایی من کامل شده.
امیدم زود روشن می‌شًود.. ولی نیایید.. وقتی نگاه گدای من برای بیشتر داشتن‌تان تلخ‌تان می‌کند. امروز هق‌هق کردم و با خودم گفتم نگاه ملتمست را برای داشتن ادم‌هایی که دوست داری بردار. نگاه منتظرت..
من شب‌نشین شده‌ام و مهربانی‌ام قاتل‌م شده..

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر