۱۳۸۸ آذر ۱۰, سه‌شنبه

ژورناليست‌ خوش‌رقص(!)




آقاي مرآتي گل و بلبل! مي‌شود براي بحث آزاد در دانشگاه اول، آن تريبون غصبي را كه به عنوان نماد «بحث آزاد در دانشگاه تهران» بُت كردي بگذاري داخل كمد صدا و سيماي احـ.ـمدي‌نژاد كه پيش آقاي ضـ.ـرغامي امانت مانده. مي‌شود مرد و مردانه نه مثل وقتي كه نشستي جلوي ابطحي ِ در بند پرسيدي «جريان آب خنك خوردن در زندان چيست» انقدر ژست آدم با ادب و با تمدن را نگيري؟ حتما در آينه چند باري با اين شيوه با خودت يقه‌گيري هم كرده‌اي و حساب نامتمدن بودن را گردن آدم ِ توي آينه گذاشتي. مي‌شود وقتي مي‌روي توي دانشگاه تهران و با دانشجو، مسئله‌ي «بحث آزاد در دانشگاه» را مطرح مي‌كني و او عصبي مي‌شود از دروغ‌هاي مضحكي  كه باورپذير به خورد مردم مي‌دهي - از بس كه دست بسته و ناتوان شده در نشان دادن اعتراض‌ش از طريق همين رسانه‌اي كه براي تو شده اسباب بازي- با احساسات پاك‌ وطن دوستانه‌اش مي‌بنددت به ناسزا؛ نگويي هر چه مي‌گويي باشد من هستم. من دست‌نشانده و گماشته و خودفروخته و چي وچي كه مثلا جلوي دوربين نشان بدهي كه چقدر سعه‌ي صدر داري!

خوش‌رقصي‌هاي تلويزيوني‌تان خيلي وقت است براي شما شده نان و آب. گواراي وجودتان باشد در موتورخانه‌ي جهنم. خوشحالم عده‌اي از خبرنگاران اگر نتوانستند صداي مردم‌شان باشند حداقل سكوت كردند. حالا ببينيد كي اينجا نوشتم كه اين آقاي مرآتي به عنوان بهترين خبرنگار اين فصل انتخاب خواهد شد.

+ امروز فرصت كردم راجع به گزارش پريشب 20:30 مطلب بنويسم.


۱ نظر:

  1. سبزها توی رویاهاشان گاهی کابوس تلنگر می زند...اماکابوسی ها دل خوش کرده اند به تک رویاهای واهی !!
    کابوس ها عاقبت به خیر نخواهند شد !!
    سبزبمانید... مرز رویا تا حقیقت باریک تر از موست..
    دور نیست روزی که رویاهامان مرزها را بشکافند!!

    پاسخحذف