وقتي نوشتيد «به تلويزيون نزديك شديد» اول با علامت تعجب و بعد با علامت سوال و بعدش يهويي رفتيد سر بحث خودتون كه امشب چي داريم و تكرار كدوم فيلم رو بذاريم واسه هزارمين بار- واي باز اين يه چشمه غمزهتون كشته ملت رو- داشتم به خودم ميگفتم: نه مثل اينكه حضرات از دست پخت خودشون خيلي خوششون اومده و با خودشون فكر كردن كه عجب خفنيم ما!
بله جنابان! به تلويزيون نزديك شديم كه چطور شد دست گذاشتيد روي موضوع «جيز» كه يه وقت «بو» نشيد! كه ما حقيقت طلبيم قبل از اصلاحطلبي! كه هم خبر شما رو ميبينيم كه چقدر گنگ و نارساست و هم خبرهاي مخالف شما رو. كه شما هنوز توي تحليلهاتون به جاي اينكه قضاوت رو به بيننده بسپاريد دهنتون وا ميشه به تهمت و ناسزا. حضرات بعد اينهمه، نشستن تحليل كردن كه اينطوريه! و اوهوكي!
حالا من و شما كه ميدونيم الله وكيلي كي كذابه.. بريد يه فيلم از كـ.ـهريزيك و بلواي عاشـ.ورا و هتك حرمت به خيابان ملقب به آقاتون نشون بديد! زبدههاتون دست بجنبونن! ياالله!
................
+ از دوستانم عذرخواهي ميكنم كه اين دو ماه اخير با نظر دادن پاي نوشتههايشان، اعلام حضور نميكنم در وبلاگهايشان. اميدوارم پاي فراموشكاريهايم ننويسند. اوقات فراغت برسد از خجالتشان درميآيم.
+ لهجهام عوض شده براي وبلاگ :"-)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر