من نميدانم اين زمين چرا تعادلش به هم نميخورد. يا مثلا فشارش نميافتد و يك بري نميشود. تا آدمهايي مثل من كه به خبر اعد!م و دستگيري هنوز عادت نكردهاند از هرجايي كه هستند غل بخورند و بيافتند از آن ور ِ كج ِ زمين. ر.يـگي از اين طرف! كـ.وي دانشگاه از آن طرف! اعدام كسي كه حتي نميدانست حزبـ.ـي به نام جبـ.ـههي مشـ!ركت هم وجود دارد! كسي كه جرمش پرتاب سنگ بوده! كسي كه به قول همسـ!ـولياش توي سياست هر را از بر تشخيص نميداده! تكذيب و دروغ و نيرنگ از همه طرف!
حالم بد شده. نميدانم از روي چه حسابي دارم حقوق ميخوانم. نميدانم اينجا كه ميگويند قانون را ولش كن و اينجا دادگاه اسلاميست سر و كله زدن استاد با دانشجو چه صيغهاي ميتواند باشد.
زمين! لااقل اينهمه منظم نچرخ! اينهمه خوش نباش!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر